ولی الدین ابوزید عبدالرحمن محمد بن خالد بن خطاب ، معروف به ابن خلدون ، در ۷۱۱ ش . ۷۳۲ ق . در توسن به دنیا آمد و در ۷۸۴ ش . / ۸۰۸ ق . در مصر در گذشت . ابن خلدون زندگی پرماجرایی داشت ؛ زیرا از یک سو ، پدر ، مادر و جمعی از استادان خود را در اثر طاعون و سپس همسر و فرزندانش را در اثر توفان دریا از دست داد و از سوی دیگر ، از ملازمت با سلطان تا مهاجرت های فراوان ، حبس و زندان را به خود دید . به طور خلاصه ، زندگی وی چهار دوره ی (۱) فراگیری علم ( ۲ ) ، فعالیت های سیاسی ( مانند دبیری سلطان سرزمین مغرب )، (۳) گوشه گیری و ( ۴) و تدریس و تصدی مناصب قضایی ( مثل قاضی القضاتی مصر ) را در برمی گیرد . دو کتاب معروف وی به نام های تاریخ العبر(۱ ) و مقدمه ی ابن خلدون ، حاصل این زندگی پرفراز و نشیب است .( ۲)
نظریه ی دولت
ابن خلدون از معدود صاحب نظران اسلامی و درعین حال ، مشهور ترین آن ها است . که دولت را پدیده ای پویا و در حال تکامل می داند . به بیان ساده تر ، او همانند فارابی ، زندگی اجتماعی را ضروری می دانست ، به آن دلیل که تأمین نیازهای مادی ، بقای نسل و دفاع در برابر حیوانات درنده ، مشروط به همکاری و پذیرش تقسیم کار است . در مرحله ی تقسیم کار ، که انسان به تولید مصنوعات بیش از نیاز اولیه می پردازد ، تجاوز به حقوق و اموال یکدیگر آغاز و حیات انسانی به صحنه ی کشمکش و درگیری مبدل می شود . برای جلوگیری از جنگ میان انسان ها ، دولتی لازم است که به وسیله ی قوی ترین و داناترین فرد جامعه اداره می شود . بدین سان ، « پیشرفت زندگی اجتماعی و تحصیل مازاد تولید ، نیاز به دولت را پدید می آورد » . (۳)
به عقیده ی ابن خلدون ، شکل گیری دولت مشروط به آن است که مجموعه ای از افراد در سرزمینی مشخص ، دور هم گرد آیند و حکومت تشکیل دهند . چنین دولتی موظف به مبارزه با دشمن ، تعیین حدود جغرافیایی و حراست از آن ها ، دریافت مالیات ، منع مردم ازدست زدن به اعمال خلاف قانون و وظایفی مانند آن است ؛ دولتی که شمشیر ( سربازان ) و قلم ( نویسندگان ) ، کارگزاران ، دستگاه دیوانی ازعناصر تشکیل دهنده ی آن شمرده می شوند . در رأس دولت ، پادشاه قرار دارد که به کمک شمشیر و زور به قدرت دست یافته است و به واسطه ی اعمال زور از سوی فردی دیگر ، قدرتش به انتها می رسد و دولتی جدید متولد می شود .(۴)
ابن خلدون می گوید : دولت یک موجود زیست مند و در نتیجه ، همانند انسان دارای تولد ، رشد و مرگ است . عمرهر دولت مانند عمر انسان ،از ۱۲۰ سال تجاوز نمی کند . در این مدت ، دولت پنج مرحله ی (۱) استقرار ، (۲) خودکامگی (۳) عظمت ، (۴ ) آرامش و (۵) پریشانی را پشت سر می گذارد . در مرحله ی اخیر ، اسراف ، تبذیر ، شهوت رانی ، بکارگیری افراد نالایق ، به تباهی رفتن سپاه ، تندی با بزرگان و برخی مسائل دیگر بروز می کند . به دیگر سخن ، دولت در مرحله پریشانی ، از انسجام کافی بی بهره است ، تعارض های متعدد آن را احاطه می کند و از نیروی کافی ، امکانات مالی و همبستگی بهره ای ندارد . به همین دلایل ، مرگ و انقراض ، دولت را در برمی گیرد و دولتی دیگر جانشین آن می شود . او همچنین این نظریه را در مورد تمدن ها به کار می گیرد و معتقد است که هرتمدنی پنج مرحله ی ( ۱) تهاجم، ( ۲) اوج ،(۳) تجمل ،( ۴) استبدا و ( ۵) انحطاط را سپری می کند . (۵)
نظریه ی عصبیت
مفهوم « عصبیت » که نظریه ی معروف ابن خلدون است ، نقشی اساسی در دیدگاه های اجتماعی و سیاسی او دارد و از نظر وی ، اساس تاریخ و محور تحول اجتماعی است . در دیدگاه ابن خلدون
« اصطلاح « عصبیت » به معنای پیوند و پیوستگی و از « عصبه » به معنای اقارب [نزدیکان و خویشان ] آدمی از جانب پدر ، مشتق شده است ومراد از آن ، دفاع مردم از حریم قبیله و دولت خویش است . واژه ی « عصبه » در چهار آیه قرآن آمده (۶) و در همه ی این موارد به معنای گروهی که توسط یک عامل ، به هم سخت پیوند زده شده و مستحکم گردیده اند . می باشد (۷). »
عصبیت منشأ فطری دارد و در نتیجه ، یک موضوع طبیعی است . با این وصف ، ابن خلدون در پاسخ به این سؤال که عصبیت چگونه شکل می گیرد و یا چه چیزهایی موجب پید ایش عصبیت می شود ، به عناصر ذیل اشاره می کند :
۱- پیوندهای فامیلی و خویشاوندی ؛
۲- هم پیمانی و هم سوگندی ؛
۳- دین و مذهب مشترک ؛
۴- اجداد یا اصل و نسب واحد ؛
۵- محیط و شرایط سخت جغرافیایی . (۸)
تعصب نژادی ، احساس برادری ، وطن خواهی و در یک کلمه ، عصبیت در مردم بادیه نشین افزون تر و به همین دلیل ، همبستگی و طول عمر سیاسی آنان بیش تر است .
ولی هر گاه یکی از قبایل به تشکیل دولت بپردازد ، به تدریح عصبیت خویش را از دست می دهد و سرانجام ، مرگ ، دولتش را فرا می گیرد ؛ زیرا محیط و نظام شهر ،که دولت در آن تشکیل می شود و تداوم می یابد ، از عصبیت کمی برخوردار است . حتی اگر دولت به عمران و آبادانی شهرها همت گمارد ، تقویت و تحکیم دولت فراهم نمی آید ، بلکه هر قدر عمران و آبادانی شهرها بیش تر شود ، از میزان همبستگی ، هماهنگی و تجانس ( عصبیت ) انسان ها می کاهد و دولت را به مرحله ی نیستی نزدیک تر می سازد . (۹)
علاوه بر تأسیس دولت ، که به زوال عصبیت کمک می کند ، شهر نشینی نیز به زندگی مصرفی و نیزبه نابودی عصبیت مدد می رساند .همچنین نابودی دین و اخلاق به حیات عصبیت خاتمه می دهد و رواج استبداد ، مرگ تمدن ها و عصبیت ها و را فراهم می آورد . همچنین انتقال ویا تبدیل زندگی دام داری به کشاورزی ، به زندگی عصبیت پایان می بخشد و مالیات ستاندن منجر به زبونی ، خواری و گسستن منشأ عصبیت می شود و اختلاط و آمیختگی تازیان با ملل غیر عرب به تباهی عصبیت می انجامد ؛ یعنی : همان عصبیتی که موجب پیوند فرد با دیگران ، مایه ی انسجام درون گروهی و باعث تسلیم ناپذیری ، اتحاد قومی و دینی مردم شده بود ،(۱۰) به یکی از شکل های مذکور فرو می ریزد .
انواع اجتماع
سرشت و فطرت انسان به گونه ای است که وی را برای تأمین نیازهای ضروری و به منظور دفاع در برابر خطرها به یاری همدیگر و به زندگی اجتماعی سوق می دهد . افزون بر آن ، در پرتو حیات جمعی است که انسان به کمال دست می یابد و شایسته ی جانشینی خدا بر روی زمین می گرد د . از نظر ابن خلدون ، زندگی اجتماعی به دو شکل تحقق می یابد :
۱-بادیه نشینی : زندگی انسان هایی است که برای تأمین نیازهای ضروری ( مانند غذا ) ، در کوه ، بیابان و یا بادیه ( صحرا ) دور هم گرد می آیند .
۲- شهر نشینی : شهرنشینان گروهی از بادیه نشینان هستند که برای تأمین نیازهای تجملی خود ، شهرها را ساختند و در آن ساکن شدند. (۱۱)
بایه نشینان اخلاقی نیکوتر از شهرنشینان دارند و نیز دلاوری ، رزم آوری و تندخویی آنان بیش از اهالی شهر است . همچنین دارای زندگی ساده و ابتدایی هستند و از سرما و گرما به شکاف کوه ها و خانه های ساخته شده از پشم حیوانات ، شاخه ی درختان و سنگ های طبیعی پناه می برند . آنان معیشت خود را به سختی ، از کوه ، دشت و صحرا تهیه می کنند و خوراکشان از مواد طبیعی فراهم می آید . ابن خلدون براساس نوع خوراک ، بادیه نشینان را به سه دسته تقسیم می کند :
« الف . دسته ای که به کار کشاورزی می پردازند و در قریه ها و کوهستان ها ساکن هستند .
ب . دسته ای که به مال داری و مانند آن اشتغال دارند و بین دشت ها و چراگاه ها در حرکتند .
ج . دسته ای که از طریق شترداری امرار معاش می کنند و دایم در حال بیابان گردی می باشند . »(۱۲)
« از دیدگاه ابن خلدون ، بادیه نشینان پس از این که در اثر کار و تلاش ، وضعیت معاش و اقتصاد خویش را بهبود بخشیدند … امیال رفاه طلبانه و گرایشات تجمل خواهانه در ایشان …. بروز می کند » آنان را وامی می دارد که به تأسیس یا تسخیر شهرها بپردازند و شهر نشینی را جایگزین بادیه نشینی نمایند . اما « تجمل گرایی و گسترش نیازهای غیر ضروری سبب گسترش فساد و در نهایت ، سقوط عمران » ، تمدن و شهرنشینان امروز و بادیه نشینان دیروز می گردد . به بیان دیگر ، زندگی شهری به سوی تجمل گرایی ، آسایش طلبی ، زیاده خواهی ، لاابالی گری ، سستی روابط خانوادگی ، خود محوری و ترس و مانند آن سوق می یابد و هر گاه این صفات به اوج خود برسد ، طومار زندگی شهری را در هم می پیچید . (۱۳)
نظریه ی تحول اجتماعی
ابن خلدون بر این عقیده بود که جامعه ی انسانی بر اثر این عوامل دچار تغییر و تحول می شود :
۱- هر گاه محیط طبیعی و اجتماعی زمینه های لازم را برای پیدایش و رشد تمدن و فرهنگ فراهم نیاورد ، آن گاه جامعه به تأثیر از محیط تغییر می پذیرد .
۲- هر گاه روحیه ، اخلاق ،خواسته ها و نیازهای افراد در زندگی فردی و جمعی تغییر نماید ، جامعه نیز متحول می شود .
۳- گاه نیز بادیه نشینان بر شهر نشینان پیروز می شوند و به تأسیس دولت جدید می پردازند .دولت جدید منشأ تحولات و ارزش های تازه ای است که آن نیز تحول در ساختار درونی جامعه را پدید می آورد . (۱۴)
تحولاتی که با استقرار دولت جدید روی می دهد ، بسیار است . برخی از این تحولات عبارتند از :
الف – عده ای از شهرنشینان در اثر جنگ با بادیه نشینان کشته می شوند .
ب – تعدادی از شهر نشینیان به دولت های همسایه پناه می برند .
ج – عده ی زیادی از شهرنشینان مشروعیت حاکمان جدید را می پذیرند (۱۵) و حتی بعضی ها به استخدام دولت جدید در می آیند . هر یک از این تحولات سه گانه ،موجب تحولاتی دیگر می شوند ؛ به این معنا که کشته شدن تعدادی از شهرنشینان ، مخالفت فراریان و پناهندگان به کشورهای همسایه را علیه نظام تازه بر می انگیزاند و نیز ارزش ها و آرمان های شهر نشینان و تسلیم شده ، ساختار جامعه و دولت جدید را متأثر می سازد .
به سخنی دیگر ، هر چند پیروزی بادیه نشینان موجب تولد دولت تازه و تحول اجتماعی جدید می شود ، ولی این تأثیر به آن معنا نیست که بادیه نشینان اززندگی شهری تأثیر نمی پذیرند ، بلکه بین بادیه نشینان و شهرنشینان رابطه ی متقابلی پدید می آید ، به گونه ای که بادیه نشینان برای ارتقای سطح کمی و کیفی تولید و در ساختن جامعه ای نو ، ایجاد تمدنی تازه و خلق فرهنگی نوین ، به دانش صنعت ، توان مالی ، ابزار اقتصادی ، اخترا عات و فن آوری صاحبان تمدن قبلی ( شهرنشینان ) نیاز دارند . شهرنشینان نیز برای تهیه و گرد آوردن تجملاتی چون غذاهای متنوع ، انواع پوست ها و مواد چرمی متعدد ، محتاج بادیه نشینان هستند . (۱۶)
دولت و تمدن جدید نیز ممکن است همانند دولت و تمدن قدیم ( بادیه نشینان دیروز و شهرنشینان امروز) زوال یابد و رو به انحطاط رود . از نظر ابن خلدون ، آنچه را موجب مرگ تمدن گذشته و تولد عمران ( تمدن ) بعدی می شود ، باید در زندگی شهر نشینی ، که قرارگاه و مرکز ثقل دولت و حکومت کنونی است ، جست وجو کرد . بنابراین ، هر گاه در زندگی شهری ، بیماری های واگیر و مسری شایع شود ، دستگاه دولتی فاسد و مختل گردد ، جمعیت بیش از حد لازم افزایش یا کاهش یابد ، فساد ، تنبلی و کم کاری در اثر تلاش برای برآوردن امیال و هوس ها پدید آید . دولت از گرفتن مالیات اجتناب کند ، روحیه ی تجمل پرستی اوج گیرد و نیز انحرافات جنسی ، قیمت کالاها وروحیه ی پستی و حقارت افزایش پیدا کند ،دولت جدیدی جایگزین دولت قبلی می گردد ؛ (۱۷) یعنی ، دولت قبلی در پی بروز عوامل مذکور ، فرو می پاشد و جای آن را دولتی جدید می گیرد .
خلاصه مطالب :
ابن خلدون ، دانشمند و نظریه پرداز بزرگ مسلمان ، در تونس به دنیا آمد و در مصر درگذشت . به نظر می رسد زندگی پرفراز و نشیب ، مهاجرت و سفرهای متعدد و حبس ها و در یک کلام ، محیط اجتماعی و سیاسی و فعالیتهای علمی و قضایی اش ، در شکل گیری آراء سیاسی وی تأثیر داشته است . بخشی از آراء سیاسی وی عبارت است از :
۱- نظریه « دولت » : تلاش برای تأمین نیازهای انسانی ، انسان را به همکاری و پذیرش تقسیم کار می کشاند . تقسیم کار منجر به تولید بیش تر و نیز باعث کشمکش و درگیری بر سرمسأله کار و چگونگی انجام آن می گردد . برای جلوگیری از جنگ میان انسان ها ، به دولت نیاز می شود .
شکل گیری دولت به حضور مردم ، سرزمین مشخص و حکومت نیز وابسته است . در رأس دولت ، شاه قرار دارد که با زور به قدرت رسیده است . به عقیده ی ابن خلدون ، تمدن ها و دولت یک موجود زنده است و همانند هر موجود زنده ی دیگر ، زمانی متولد می شود و زمانی دیگر می میرد .
۲- نظریه ی « عصبیت » این نظریه ، مهم ترین نظریه ی ابن خلدون و اساسی ترین کلید فهم اندیشه های اوست . عصبیت به معنای پیوند و پیوستگی است و در اثر پیوندهای فامیلی ، هم پیمانی ، هم دینی و هم نژادی پدید می آید . عصبیت در بادیه نشینان بیش تر است و آنان با بهره گیری از این عصبیت فراوان و با توجه به سست شدن عصبیت در شهرها ، به شهرنشینان می تازند و دولت جدیدی را جایگزین دولت قبلی می کنند . ولی عصبیت دربادیه نشینانی که دولت جدیدی تشکیل داده اند . و شهرنشین شده اند به تدریج از بین می رود و آنان را در معرض خطر حمله ی بادیه نشینان قرار می دهد .
۳- انواع اجتماع : لزوم تلاش برای تأمین نیازهای ضروری و دست یابی به کمال ، انسان را به زندگی جمعی سوق می دهد . زندگی جمعی به دو شکل بادیه نشینی و شهر نشینی تحقق می یابد . بادیه نشینان ، که دلاورتر و ساده زیست تر از شهرنشینان هستند ، براساس معیشت ، به مال داران ، کشاورزان و شترداران تقسیم می شوند ، در حالی که شهرنشینان آسایش طلب تر ، خود محورتر و ترسوتر هستند و یک زندگی مصرفی و تجملی دارند .
۴- نظریه ی « تحول اجتماعی » : به عقیده ی ابن خلدون ، جامعه ی انسانی بر اثر عواملی چون تغییر روحیه ، اخلاق ، خواسته ها و نیازها تغییر می کند . این تغییرات منجر به روی کار آمدن دولت جدید می شود . البته استقرار دولت جدید نیز تحولات تازه ای در پی دارد . همه ی این تحولات ناشی از پیروزی بادیه نشینان بر شهر نشینان است ، ولی خود بادیه نشینان حاکم و شهر نشین شده و از شهرنشینان قبلی و محکوم تأثیر می پذیرند . این تأثیر پذیری متقابل به نیازهای متقابلی که این دو به همدیگر دارند ، باز می گردد .
پی نوشت ها:
۱- عنوان اصلی کتاب العبر عبارت است از : کتاب العبر و دیوان المبتدأ و الخبر فی ایام العرب و العجم و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر .
۲- شناخت انواع اجتماعات از دیدگاه فارابی و ابن خلدون ، خوشرو، ص ۶۰ – ۷۲ ؛ اندیشه ی اجتماعی متفکران مسلمان از فارابی تا ابن خلدون ، آزاد ارمکی ،ص ۲۷۹ – ۲۸۰ .
۳-دولت و حکومت در اسلام ، لمبتون ، ص ۲۶۱ – ۲۶۶ .
۴- همان ، ص ۲۷۲ ؛ اندیشه ی اجتماعی متفکران مسلمان از فارابی تا ابن خلدون ، آزاد ارمکی ، ص ۳۱۳ .
۵- اندیشه ی اجتماعی متفکران مسلمان از فارابی تا ابن خلدون ، آزاد ارمکی ، ص ۳۱۴ – ۳۱۵ و ۳۲۲ ؛ تاریخ اندیشه های اجتماعی در اسلام ، ستوده ، ص ۱۴۶٫
۶- یوسف ( ۱۲ ) ، آیه ی ۸ و ۱۴ ؛ نور ( ۲۴) ، آیه ی۱۱ ؛ قصص ( ۲۸) ، آیه ی ۷۶ .
۷- تاریخ اندیشه های اجتماعی در اسلام ، ستوده ، ص ۱۴۰٫
۸- تاریخ اند یشه های اجتماعی در اسلام ، ستوده ، ص ۱۴۱ – ۱۴۲٫
۹- اندیشه ی اجتماعی متفکران مسلمان از فارابی تا ابن خلدون ، آز اد ارمکی ، ص ۳۰۷ – ۳۰۸ .
۱۰- همان ، ص ۳۰۹ – ۳۱۰ ؛ تاریخ اندیشه های اجتماعی در اسلام ، ستوده ، ص ۱۴۱ – ۱۴۲٫
۱۱- شناخت انواع اجتماعات از دیدگاه فارابی و ابن خلدون ، خوشرو ، ص ۹۸- ۹۹ و ۱۰۲ – ۱۰۳٫
۱۲- همان ، ص ۱۰۵ – ۱۰۷ و ۱۱۰ – ۱۱۲ .
۱۳-شناخت انواع اجتماعات ازدیدگاه فارابی و ابن خلدون ، خوشرو ، ص ۱۱۵ و ۱۳۳ – ۱۳۴٫
۱۴ – اندیشه اجتماعی متفکران مسلمان از فارابی تا ابن خلدون ، آز اد ارمکی ، ص ۲۸۲ – ۲۸۴٫
۱۵- همان ، ص ۲۸۵ – ۲۸۶ .
۱۶-اندیشه اجتماعی متفکران مسلمان از فارابی تا ابن خلدون ، آزاد ارمکی ، ص ۲۸۵ – ۲۸۶٫
۱۷- همان ، ص ۳۰۱ – ۳۰۲٫
منبع: کتاب اندیشه های سیاسی مسلمانان