ابوعلی احمد بن محمد بن یعقوب مُسکَوَیه رازی (۳۲۰یا۳۲۶–۴۲۱ هجری) دانشمند ایرانی از اهالی ری و زاده در شهر پرندک شهرستان زرندیه بود. (بخشِ آخرِ این نام، مانند آخرِ نامهای سیبویه و ابن بابویه تلفظ میشود، اما در عربی مسکَوَیه Moskawaih گفته میشود). وی در دربارِ آل بویه در بغداد، ری، شیراز و اصفهان خدمت کرد و در اصفهان درگذشت. نگارش کتابهای «الفوز الاکبر»، «تجاربالامم»، «انس الفرید»، «ترتیب السعادات»، «جاودان خرد» و «الجامع» را به او نسبت دادهاند. وی علاوه بر فلسفه، طب و کیمیا به شاعری نیز گرایش داشت، و تعدادی از شعرهایِ وی را ثعالبی نقل کردهاست.
فیلسوفان صاحب نامی چون ابوسلیمان سجستانی و ابوحیان توحیدی ـ که از معاصران مسکویه بوده ـ دانش فراوان، هوش سرشار و سیرت نیکوی او را ستودهاند. سجستانی در کتاب صوان الحکمه، پس از تجلیل از مقامات علمی و عملی مسکویه، به خوانندگان خود وده میدهد که رساله ای جداگانه در شرح احوال وی بنگارد. ابوحیان نیز متواضعانه پرسشهای مکتوب خود را با مسکویه در میان میگذارد و پاسخهایی مفصل دریافت میدارد.
دیدگاهها
ابن مسکویه در این موضوع پیرویِ ارسطو کرد. چنانکه میگفت جنبش و حرکت که همان تغییر میباشد، در تمامیِ چیزها وجود دارد. اما این حرکت، ذاتیِ چیزها نیست، چون این که اندامِ انسان نیز به خودیِ خود حرکتی ندارد.
پس باید حرکت از ذاتی والاتر به اجسام داده شود. ذاتی که یکی باشد و خود متحرک نباشد. چراکه اگر متحرک باشد، لازم میآید که خود نیز حرکتش را از جایی دیگر بگیرد، و اگر دو تا باشد، لازم است که این دو ذات از جهاتی مشابه باشند، و هم به این دلیل که میتوانیم آنها را از هم بازشناسیم، وجه اختلافاتی نیز میبایست داشته باشند؛ و این چیزی ست که باعث میشود این ذات، ذاتی مرکب باشد، و ذاتِ مرکب نیز دارای تغییر و حرکت است، و این با فرضِ ما از جنبانندهٔ نخستین همخوان نیست.
وی همچنین انسانهای والا را در سه دسته جای میدهد: «نبی مبعوث، امام معصوم، ولی مستخلص».
اخلاق
ابن مسکویه در اخلاق، هم دنبالهروِ افلاطون است، و هم ارسطو. وی با برقراریِ تعادل میانِ قوایِ روح و فضائلِ اخلاقی، اعتقاداتش را در تهذیب الاخلاق چنین بیان میکند که: روان، دارای سه قوه است: قوهٔ عاقله، قوهٔ سبعیه، قوهٔ بهیمه که به ترتیب فضایلِ: حکمت، شجاعت و عفت را دارا میباشند. فضیلتِ چهارم که عدالت نام دارد از ایجاد تعادل میانِ سه فضیلتِ پیشین به وجود میآید.
همچنین او مانندِ ارسطو معتقد است که خیر چیزی است که همهٔ چیزها به سویِ آن در حالِ حرکتاند.
نظریه نفس
او نفس را جوهر بسیطی میداند که با هیچکدام از حواس قابل احساس نیست ابن مسکویه به پیروی از افلاطون نفس انسان را دارای سه قوه میداند: قوه ناطقه، قوه غضبیه، قوه شهویه
حکمت عملی
اما در حکمت عملی، ابو علی دارای ۳ اثر مهم است: تهذیب الاخلاق، ترتیب السعادات و جاویدان خرد.
تهذیب الاخلاق
بنا بر تهذیب الاخلاق، غرض از تهذیب، رسیدن به خوبی است که به یاری آن کردار آدمی نیکو شود و ملکه او گردد که این جز به آموزش منظم میسر نیست.
شرط اول شناخت روان است. روان در تن آدمی برای وصول به کمال و سعادت فرجامین است. پس باید نیروها و تواناییهای مثبت او را باز شناسیم و درست به کار گیریم تا به پایه برین انسانی دست یابیم و از نیروهای منفی آن که ما را از رسیدن بدان پایه باز میدارند، آگاه گردیم (مقدمه تهذیب). ابوعلی در تهذیب و شناخت کمال نفس نظر رواقیان و ادله جالینوس و نظر ارسطو را در باب نیکی و بدی که آیا به سرشت است، یا به تربیت، یا به هر دو، نقد کرده و سرانجام پذیرفته است که آدمی به برکت پیرایش خوی خویش میتواند نیکو شود و به کمال رسد. او برای نیل به کمال، تربیت بر پایه شرع را، به ویژه در کودکی، شرط نخستین میداند و میافزاید که آنگاه آدمی باید در کتب استدلالی اخلاق بنگرد تا ادب در نفس او به برهان استوار شود؛ به آموزش ریاضیات پردازد و به سخن و برهان درست خوی گیرد. سپس به ترتیب و به تدریج به علو میپردازد که در «ترتیب السعادات»، ترتیب و منزلت آنها را بیان داشته است.
ابوعلی در تهذیب همچنین از «طب النفوس» یا روان درمانی سخن رانده و به پیشگیری از بیماریهای روانی و درمان آنها اشاره کرده است. وی به پیروی از کندی در دفع الاحزان، معتقد است که انسان اندوه را خود بر خود میخرد و آن را میسازد. یعنی اندوه از امور طبیعی و ضروری نیست. اسباب اندوه نیز ضروری نیستند. کسی از چیزی اندوهگین میشود، اما دیگری از آن شادمان میگردد. غمگین، ناگزیر روزی تسلی مییابد و اندوهش از میان میرود.
بیشتر اخلاق نویسان بعدی به گونهای از تهذیب الاخلاق مسکویه تاثیر پذیرفتهاند. نصیر الدین طوسی اخلاق ناصری را بر پایه همین کتاب مسکویه نوشته است. وی به مسکویه ارادت ویژهای داشته و در ابیاتی که به تازی سروده، او و کتابش را ستوده است.
ترتیب السعادات
در آن کتاب درجات سعادت را بر حسب مکتب ارسطو باز نموده است.
سعادت در این تقریر بر ۳ گونه است: سعادت روان، سعادت تن و سعادت بیرون از تن. سعادت روان فراگرفتن علوم و معارف و سرانجام وصول به حکمت است که بالاترین سعادتهاست. سعادت تن مانند زیبایی، تناسب اندام و تندرستی، و سعادت بیرون از تن مانند داشتن فرزندان خوب، دوستان خوب، رفاه، نژادگی و احترام اجتماعی. [۱۲۹] [۱۳۰] وی سپس در تهذیب [۱۳۱] «عدالت» را حد وسط میان دو «جور» میداند، زیرا زیادت و نقصان، هر دو جور است و جور در دو طرف عدالت واقع شده است، چنانکه فضایل حد وسط میان رذایلند.
السیاسه للملک
در فلسفه سیاسی یا سیاست مدن، اثری از مسکویه بر جای نمانده است، ولی کتابی در این باب به نام السیاسه للملک به او نسبت دادهاند. چنین مینماید که فلسفه سیاسی مسکویه را در چارچوب بخش سوم حکمت عملی او باید بررسی کرد که به احتمال بسیار بر همان شیوه فارابی و پیش از او ارسطو و افلاطون نوشته شده و امتیازهای روش شناختی مسکویه را باید خود دارد.
دیگر کتب
مسکویه، چنانکه در علم اخلاق از او دیدهایم، هم در توضیح استدلالی اصول علم اخلاق کوشیده و هم در جزئیات که همان استقرار در اندرزها و اندرزنامهها و عملکردهاست، تلاش کرده است. نمونه نخست، کتاب تهذیب الاخلاق، و نمونه زمینه دوم، کتاب جاویدان خرد و برخی آثار دیگر اوست. در فلسفه سیاسی نیز در هر دو زمینه علم سیاست کوشیده است. یکی فلسفی و استدلالی که با عنوان یاد شده در فهرستها آمده است؛ دوم استقصای موارد و عملکردهای مردان سیاست که این زمینه را به ویژه در تجارب الامم از طریق شناخت دیدگاه و معیارهایی که در گزینش حوادث تاریخ از خود نشان داده و در مقدمهاش باز نموده، یا تعلیقهایی که باز در تجارب الامم بر حوادث تاریخ نوشته است، میتوان باز شناخت.
فهرست آثار
از ابن مسکویه، حدودِ بیست کتاب به جا ماندهاست که از این قرارند:
- الطهاره فی علمالاخلاق
- فی جواب المسایل الثلث
- الفوز الاصغر
- احوال المتقدمین و صفات انبیا اسافلین و احوالهم
- تجاربالامم
- کتاب السعاده
- دفع الهم عند وقوع الموت
- الفوز الاکبر
- انس الفرید
- کتاب الجامع
- کتاب السیر
- آداب العرب و الفرس
- کتاب السیاسه
- کتاب مختار الاشعار
- کتاب مجموعه الخواطر
- کتاب المستوفی
- آداب دنیا و الدین
- الحکمهالخالده (جاویدان خرد)
- احوال الحکما السلف
- کتاب الاشربه
- تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق
- الرساله المسعده
- ترتیب السعاده